گويا بسياري از مردم ، يكي از راههاي رسيدن به موفقيت در زندگي را ، پيمودن دورههاي دانشگاهي و تخصصي ميدانند. گويي امروزه بدون داشتن مدرك تخصصي در يكي از رشتههاي دانشگاهي از نوع مرغوب آن هم در يكي از دانشگاههاي مرغوبتر كشور ، نمي توان شاهد موفقيت را در آغوش گرفت!! شايد به همين علت است كه بسياري از جوانان ما حتي حاضرند براي طي اين دورهها هزينههاي گزافي را بپردازند.
متوليان و مسئولان نيز تمام تلاش خود را بهكار بستند تا با گسترش كمي و كيفي دانشگاهها عطش سيري ناپذير جوانان ( و البته خانوادههاي آنان) را براي ورود به دانشگاه سيراب كنند. و امروزه پس از سالياني چند، جمعيت تحصيلكرده دانشگاهي كشور ما در حد قابل توجهي افزايش يافته است. اما پس از اتمام دورة دانشگاهي به نظر ميرسد هنوز بسياري از خانوادهها بايد همچنان حمايت مستقيم خود از فرزندان برومند خويش را ادامه داده و نگران موفقيت آنان باشند.
طبق آخرين برآوردهاي آماري از ايران ، ما يكي از جوانترين جمعيتها را در جهان داريم. به عبارت ديگر نيروي انساني بالقوه با ارزشي كه بنا به شواهد از نظر IQ و قدرت كار در كل گيتي كم نظير است. حال در نظر داشته باشيم كه اين نيروي انساني بالقوه با كيفيت به همراه منابع معدني و طبيعي (آن هم از نوع با كيفيت و كميت) چه تركيب بالقوه ارزشمندي را براي پيشرفت هر چه بيشتر اين مرز و بوم فراهم ميكند! اما...
امروزه مطالعات مختلف دانشمندان در حوزه روانشناسي نشان ميدهد كه ديگر تنها توسل به قابليتهاي IQ ، پيشبيني كننده مناسبي براي تعيين موفقيت يك نوجوان در دورههاي بزرگسالي زندگيش نميباشد. گذشته از اين، تاريخچه بسياري از كشورهاي پيشرفته نشان ميدهد، داشتن صرفاً منابع معدني و طبيعي غني نيز نميتواند تضمين كننده پيشرفت و موفقيت يك ملت باشد. پس به چه چيزي به غير از نيروي انساني باهوش عقلاني و منابع معدني و طبيعي نياز داريم كه از داشتن آن بيبهره هستيم؟
مطالعات و تحقيقات روانشناسان ادامه پيدا كرد و به اين نتيجه رسيدند كه نميتوان فقط به IQ بسنده كرد. آنان در مطالعات خود مشاهده كردند بسياري از انسانهاي با IQ بالا ، موفق نيستند، خيلي از اين انسانهاي به ظاهر باهوش كه ممكن است در رياضي و يا زيست اطلاعات زيادي داشته باشند، فاقد هرگونه خلاقيت و موفقيت هستند. در تمام دنيا هستند تحصيلكردههايي كه از مهارت كافي براي برقراري ارتباط با همكاران خود بيبهره هستند. تعداد زيادي از آنان هيچگونه مديريتي بر هيجانات خود ندارند، نميتوانند همسران خوبي براي شريك زندگي خود باشند، با آنكه ممكن است اطلاعات زيادي در حيطه تخصصي دانشگاهي خود داشته باشند اما نميتوانند پدر يا مادر شايستهاي براي فرزندان خود باشند، قدرت و توان تغيير را ندارند و نميتوانند خود را با تحولات سريع جامعه رو به پيشرفت جهاني تطبيق دهند. والديني هستند كه نميتوانند الگوي خوبي از رفتار محكم و قاطع همراه با روحيه شاد و سرزنده را از خود نشان دهند. آموزگاراني هستند كه با وجود داشتن اطلاعات زياد در حيطه درسي خود قادر به برقراري ارتباط مناسب با دانشآموزان خود نبوده و از هرگونه مهارت در همدلي و ارايه طنين هيجاني مثبت به انسانهاي كوچك مقابل خود بيبهره هستند.
اما كساني هستند كه با وجود يك IQ متوسط و عادي آنچنان امواج مثبت هيجاني را به اطرافيان خود انتشار ميدهند كه با حضور خود گويي جريان گرم و شاد زندگي را در رگهاي شبكه اجتماعي اطراف خود تزريق ميكنند. قادر هستند با استفاده از شرايط موجود ، هرچند سخت، ابتكار و خلاقيت را به كار گرفته و با توسل به مهارتهاي هيجاني خود شروع كننده و آغازگر حركتها باشند. افكار، احساسات، و اهداف خود را به خوبي ميشناسند و ميتوانند هيجانات مثبت و منفي خود را به گونهاي مديريت كنند كه به نفع خود و ديگراني باشد كه با آنان در ارتباط هستند.
دانشمندان پس از مطالعات فراوان (كه در قسمت معرفي هوش هيجاني و تاريخچة آن در همين سايت آمده) به مجموعه شايستگيهاي دست يافتند كه آن را در قالب مفهومي به نام هوش هيجاني Emotional Intelligence معرفي كردند. اين شايستگي به همراه توانمنديهاي در حد متوسط عقلاني IQ ، ميتواند تا حد زيادي موفقيت در زمينههاي مختلف زندگي را پيش بيني كند( در قسمت تحقيقات ملاحظه فرماييد).
خوشبختانه چند سالي است كه متوليان آموزش و پرورش، آموزش عالي، بهزيستي و نهادهاي ديگر دولتي، ضرورت ارتقاء مهارتهاي هيجاني و زندگي غير آكادميك (غير كنكوري) را در برنامههاي خود گنجاندهاند. لازم به ذكر است كه اين برنامهها بيشتر تحت عنوان مهارتهاي زندگي در قالب دورهها و كارگاههاي آموزشي ارايه ميگردد كه همپوشي بسيار زيادي با مهارتهاي هوش هيجاني دارد. خوشبختانه در دانشگاهها و در قالب تحقيقات علمي و يا پاياننامه، اين مفهوم در حال پيگيري و انطباق با شرايط فرهنگي ايراني است.
از آنجا كه سهم عمده تحقيقات در اين زمينه را از مطالعات غربي و به زبان انگليسي دريافت ميكنيم، بر آن شديم با كمك و همت كليه علاقهمندان نسبت به راهاندازي اين پایگاه اقدام كنيم تا به شكلي منسجم ، هوش هيجاني و مهارتهاي زندگي را به جامعه پارسي زبان ارايه داده و در گسترش مجموعه اين شايستگيها سهمي داشته باشيم.
با اميدي سرشار از انرژي و اعتماد به پتانسيلهاي جامعة ايراني اهداف زير را در اين پايگاه اينترنتي دنبال ميكنيم:
- معرفي مفهوم هوش هيجاني به زبان علمي و ساده،
- ارايه تاريخچه و سير تحول مفهوم هوش هيجاني،
- معرفي مجموعه مهارتهاي زندگي در قالب مقاله، بحث و پرسش و پاسخ،
- معرفي نظريههاي علمي هوش هيجاني به زبان ساده در حيطههاي مختلف زندگي مثل كار و سازمان، آموزش و پرورش، يادگيري، خانواده و زندگي زناشويي، فرزند پروري، خلاقيت، بهداشت روان، و غيره
- معرفي كتابها و مقالههاي پارسي زبان در اين حيطه و حيطههاي مرتبط،
- معرفي مراكز و موسسههاي خدمات روانشناسي و ارايه كننده كارگاههاي آموزشي ، بويژه در اين حيطه،
- طبقه بندي موضوعي هوش هيجاني بويژه در قالب سه حوزه:
1- محيط سازماني ، كار و مديريت
2- خانواده شامل زندگي زناشويي و فرزندپروري
3- حيطههاي مرتبط با آموزش و پرورش
- ترغيب و تشويق انديشيدن و خلاقيت افراد مختلف در حوزه روانشناسي با تأكيد بر مهارتهاي هوش هيجاني به شكلي كه در فرهنگ ايراني كاربرد داشته باشد،
- ايجاد بانك اطلاعاتي غني پارسي زبان در زمينة هوشهيجاني و مهارتهاي زندگي.
همين جا از كليه علاقهمندان به اين حوزه دعوت ميشود با ارسال مقالات و نظرات خود ما را در تقويت كيفي اين پايگاه علمي- كاربردي ياري دهند.
با آرزوي موفقيت و شادي براي همه
بهمن ابراهيمي (روانشناس)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر